اولین و قدیمیترین ساعت شهری جهان را در یزد بشناسید+ عکس /لزوم توجه به سرمایه های مغفول مانده در ایران
تاریخ انتشار: ۸ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۰۹۲۸۱
به گزارش خبرنگار فارس از یزد، این شهر میراث جهانی، شهری پر از رمزها و رازها و مردمانی است که به کوشش و تلاش شهره عام و خاص هستند و مردمانی که زمان را چون طلا ارزشمند می داشتند و در طول تاریخ برای آن ارزش ویژه ای قائل بوده و هستند.
وقتی در مجاورت مسجد جامع یزد به اطراف می نگری در فاصله یک کوچه داخل میدانی می شوی با مقطع مربع شکل و با ظاهری اندود شده از کاه گل که از سوی دو کوچه و دو ساباط میتوانی به آن داخل شوی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این میدان که در کتاب تاریخ یزد نوشته جعفر محمد جعفری زمان ساخت آنرا ۷۳۶ هجری قمری عنوان کرده اند و بدین گونه در مورد آن نوشته اند که در این میدان برجی بوده که ساعات شب و روز را با صدای زنگ آن و خاموش و روشن شدن چراغ مشخص می کرده اند و یا در جامع مفیدی ساخت نخستین ساعت شهری جهان که توسط فردی به نام ابوبکر ساعت ساز یزدی در ۷۲۵ هجری قمری در مدرسه رکنیه در جوار مسجد جامع یزد ساخته شده و مردم از طریق آن به امورات خود می پرداخته اند نوشته شده است.
اما از ساختمانهای اطراف میدان می توان فهمید که خود میدان در زمان قاجار ساخته شده است .
نکته مهم که میدان را خاص میکند مجاورت این میدان با مقبره سید رکن الدین قاضی، حسینیه وقت الساعت، آب انبار، دو عدد ساباط ساخته شده با خشت و کارگاه نساجی سنتی و خانههای سنتی یزد میباشد و آب انبار این مجموعه توسط شاه امیر استر آبادی در تاریخ ۱۱۲۱ هجری قمری ساخته شده و دارای ۴۹ پله و چهار بادگیر است که از زیبایی های این میدان نیز می باشد .
ورودی این آب انبار با نمای آجر کاری در حال حاضر مسدود می باشد. یکی از موضوعات خیلی مهمی که وقتی به این میدان داخل می شوی وجود دو نخل بزرگ در کنار یکدیگر می باشد.
نخلی که نشانه ارادت یزدیها و ساکنین محله وقت الساعت به امام حسین ( ع ) می باشد و در ایام تاسوعا و عاشورای امام حسین با آذین بندی آنها یزدیها عزاداری خاص خود را به جا میآورند.
نکته مهم در این میدان که در هیچ حسینه دیگری در یزد دیده نمی شود وجود دو نخل بزرگ و عزاداری با این دو نخل است که شور و شعف خاصی را در ایام محرم ایجاد می کند.
در مرکز میدان سازه ای دیده می شود که زیر آن پایابی بوده که از آب قنات زارچ سیر آب می شده است و امروزه می توانی در زیر آن اندکی بنشینی و به زیبایی هایی که دیده ای فکر کنی . زیبایی هایی که همگی تلاش دارند تو را فقط به یک چیز برسانند و آن زیبایی ذات پاک پروردگار است.
پایان پیام/ه
منبع: فارس
کلیدواژه: یزد جهانی سید رکن الدین ساخته شده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۰۹۲۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کینه قدیمی
عابران و اهالی کنجکاو به زنی خیره شده بودند که از پنجره طبقه شش درخواست کمک میکرد: «اینجا یه نفر گلوله خورده با پلیس و اورژانس تماس بگیرید بیان برای کمک.»یکی از عابران شماره اورژانس و عابران دیگر، پلیس را گرفتند و آنچه دیده بودند را شرح دادند. این بار سکوت ساختمان با صدای آژیر آمبولانس و ماشینهای پلیس که از دور به سمت آنجا میآمدند، شکسته شد. امدادگران سریع خود را به واحد شماره ۲۸ در طبقه ششم رساندند. واحد ۲۸در انتهای راهرو قرار داشت. مقابل در، کانتری برای منشی شرکت بود و چهار اتاق در دوطرف آن قرار داشت. زن جوان امدادگران را به سمت اتاق راهنمایی کرد که کنار آن تابلوی مدیرعامل خودنمایی میکرد. مردی روی صندلی نشسته و غرق در خون روی میز افتاده بود. یکی از امدادگران او را بلند کرد؛ گلوله وسط سینهاش جا خوش کرده بود. بدنش سرد بود و خون زیادی از بدنش رفته بود. دیگر نمیشد برای او کاری کرد. عقربههای ساعت، ۱۱شب را نشان میداد که کارآگاه ناصری با نشان دادن کارتش به سربازی که جلوی در ایستاده بود، وارد ساختمان شد. دکتر زودتر از او رسیده بود و تیم تشخیص هویت در حال بررسی صحنه قتل بودند تا سرنخی برای کشف راز قتل پیدا کنند. کارآگاه دفترچهاش را بیرون آورد و تحقیقات خود را آغاز کرد.۱- دکتر چه گفت؟
قتل حدود سه ساعت قبل رخ داده است. گلوله از فاصله نهچنداندور به سینه مقتول اصابت کرده و باعث خونریزی شدید و مرگ مرد جوان شده است. این نتایج بررسی در صحنه است و باید در پزشکی قانونی کالبدشکافی کنم. راستی تا یادم نرفته، آثار درگیری روی بدن مقتول ندیدم.
۲- نتیجه بررسی صحنه جرم
آثار ورود به زور روی دردیده نمیشود وقاتل بهراحتی واردخانه شده است. یک پوکه کلت در راهرو مقابل در اتاق محل جنایت پیدا کردیم. مورد مشکوکدیگری ندیدیم.
۳- گزارش افسر کلانتری
حدود۱۰شب این قتل به کلانتری اعلام شد ومن به عنوان افسرگشت راهی شرکت شدم. منصور«قاتل» شریک مقتول است که به خاطر اختلافی که با او داشته قتل رااجرا کرده بود. بعد هم با پرواز ساعت ۸ و۳۰ دقیقه راهی قطر شده تا ازآنجا به کانادا برود. کارهای اقامتش راانجام داده بود.منصوراحساس میکردکامران توحساب کتاب،سرش کلاه گذاشتهوسرهمین اختلاف داشتند. امروزعصرواردشرکت شده وبعد ازقتل شریکش، دست و پای منشی شرکت را بسته بود و یکراست به فرودگاه امام رفته و با خیال راحت از کشور فرار کرده بود.
۴- روایت شاهد قتل
شش سال است که در این شرکت کارمیکنم. ساعت کاری شرکت۹صبح تا چهارعصراست. من اگرمدیرعامل در شرکت باشد یا کارها مانده باشد، در شرکت میمانم.امروزهم درشرکت بودم که حدود ساعت شش منصور به شرکت آمد.دسته گلی دردست داشت.خوشحال بود ومیگفت آمده با کامران خداحافظی کند و همه چیز را تمام کند.حدود یک ساعتی در دفتر بود و بعد صدای دعوایشان بلند شد. سعی کردم دخالت نکنم. یکدفعه صدای شلیک گلولهای شنیدم. ازترس خشکم زده بود. منصور عصبانی درحالی که اسلحهای در دست داشت و لباسش خونی بود بیرون آمد. اسلحه را به سمت من گرفت و خواست ساکت شوم. دست و پایم را بست وازشرکت بیرون رفت.خیلی تلاش کردم دست و پایم را باز کنم اما فایده نداشت. با دیدن شیشه روی میز خودم را به آن رساندم و آنقدر به میز ضربه زدم که افتاد و شیشهاش شکست. تکه شیشهای را برداشتم و هر طوری شده طناب را پاره کردم. بعد هم از اهالی کمک خواستمکه برای کمک آمدند.
۵- سرگرد دستور بررسی خروج منصور از کشور را صادر کرد. او خیلی خونسرد همراه خانوادهاش وارد سالن و سوار هواپیما شده و ایران را ترک کرده بود. تحقیقات کارآگاه تا صبح طول کشید و برای جمعبندی آنچه دیده و شنیده بود، دوباره به شرکت برگشت. نیم ساعتی آنجا قدم زد و همه چیز را بررسی کرد. در ذهنش صحنه قتل کامران را بازسازی کرد و با بازپرس جنایی تماس گرفت و دستور بازداشت منشی شرکت به اتهام قتل را صادر کرد.
۶- انگیزه قتل چه بود؟
مهین وقتی در اداره آگاهی رو به روی کارآگاه قرار گرفت فهمید راز قتل فاش شده و سناریواش برای فرار از مجازات لو رفته است: «سرگرد، کامران باید میمرد. او با زندگی من بازی کرد. شش سال قبل برای کار به اینجا آمدم و بعد از مدتی کامران به من ابراز علاقه کرد. پسر خوشتیپ و پولداری بود و من هم به او علاقه داشتم. دوسالی از رابطهمان میگذشت و هربار میگفتم به خواستگاریام بیا، بهانه میآورد تا اینکه یک روز روی واقعی خودش را نشان داد و گفت از رابطهاش با من فیلم گرفت و اگر برای ازدواج اصرار کنم، آبرویم را میبرد. تنها راهی که به ذهنم رسید صحبت با منصور بود. آنجا بود که فهمیدم آنها همدست بودند و منصور از من فیلم گرفته بود. آنها فکر میکردند با افشای این موضوع از شرکت میروم اما ماندم تا نقشه انتقامم را اجرا کنم. دیروز بهترین موقعیت بود تا هم کامران را بکشم و هم منصور را به عنوان قاتل معرفی کنم. نقشهام حساب شده بود اما یک جا اشتباه کرده بودم که همان باعث لو رفتن نقشهام شد.»
شما خوانندگانتپش میتوانید با اشاره به سه دلیل کارآگاه برای کشف راز این جنایت در مسابقه معمای پلیسی این هفته تپش شرکت کنید. پاسخهای خود را همراه نام و نام خانوادگی و شهر محل سکونت به شماره ۳۰۰۰۱۱۱۲۷ ارسال کنید.